ترس داشتیم که دانشگاه فردوسی پناهگاه آشوبگران شود/ فرصتطلبان مطالبات به حق مردم را زیر دست و پای خود له کردند
تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۱۳۷۷۷۷
فتنه ۹۶ توصیفی است از اغتشاشاتی که نخستینبار در تاریخ ۷ دی ماه ۹۶ از مشهد آغاز شد، تعدادی از دانشجویان فعال دانشگاههای مشهد این فتنه را روایت میکنند.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-امید ملایی؛ فتنه ۹۶ توصیفی است از اغتشاشاتی که نخستینبار در تاریخ ۷ دی ماه ۹۶ از مشهد آغاز شد و طی آن تعدادی از مردم مشهد مطالبات خود را که عموما از جنس مطالبهگری اقتصادی و عدالت اجتماعی بود را مطرح کردند؛ قطعا هدف ابتدایی این اعتراضات مردمی درخواست از مسئولان برای توجه به اوضاع زندگی اقشار و گروههای مختلف و بهطور خاص طبقات مستضعف جامعه بود، مسئلهای که در شعارهای اولیه مردم در میدان شهدای مشهد مشخص بود، شعارهایی که تاحدی بیانگر نارضایتی از سیاستهای اقتصادی و اجتماعی چندسالهای بود که موجب تورم، رکود و بیکاری شده بود.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما ماجرا زمانی جالب شد که به ناگاه با ورود عدهای منسجم و هماهنگ در بین مردم عادی، جنس شعارها تغییر پیدا کرد و صبغهای «سیاسی» به خود گرفت، گروههایی که ظاهرا عملکرد حرفهای داشتند، با حضور در بین مردمی که مطالباتی اقتصادی و عدالتطلبانه خود را مطرح میکردند، تلاش میکردند تا با ضرباهنگی یکسان شعارهایی «نامعمول» و «هنجارشکنانه» مطرح کنند و فضا را تغییر دهند که البته با هوشیاری مردم بصیر این فتنه نیز خاموش میشود.
برای بازخوانی اتفاقات دی ماه ۹۶ مشهد با تعدادی از دانشجویان فعال دانشگاههای مشهد هم صحبت شدیم تا روایت دانشجویان را در این خصوص بشنویم. فشار اقتصادی و گرانی امان مردم را بریده بود/ جنس کسانی که در میدان شهدا مشهد حضور داشتند، با افرادی که در پارک ملت آشوب کردند فرق داشت روایت سید احمد میرحسینی-فعال دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
فشار اقتصادی و گرانی امان مردم را بریده بود، مسئولین هم برای پاسخگویی بین مردم حاضر نمیشدند؛ در مشهد ناگهان شاهد انتشار فراخوان تجمعی در فضای مجازی در یکی از میادین اصلی شهر یعنی میدان شهدا با منبعی نامعلوم بودیم که در اعتراض به گرانی و سیاستهای اقتصادی دولت منتشر شد و هیچکس از ماهیت آن خبر نداشت.
روز تجمع در جمعیت از همه نوع آدمی حضور داشتند، چه محروم و مستضعف، چه کسانی که از ظاهرشان مشخص بود فشار اقتصادی بر آنها اثری نذاشته و چه افراد انقلابی و چه کسانی که به دنبال گرفتن ماهی از آب گل آلود و سوء استفاده بودند.
شعار غالب جمعیت مرگ بر گرانی بود؛ نیروی انتظامی هم مثل همیشه در صحنه بود و به دنبال راهی برای کنترل اعتراضات و آرام کردن مردم هرچند آن تجمع غیرقانونی و بدون مجوز بود، اما در نهایت با ورود نابجای نیروی انتظامی تظاهراتی که میشد به آرامی ختم به خیر شود، با شعارهایی ساختار شکن و حمله به اصل نظام و انقلاب همراه شد و شد جرقهای برای شعله ور شدن و راه افتادن تجمعات خشونت آمیز در بسیاری از شهرهای کشور؛ آن روز گذشت و دیگر از آن روز به بعد باقی تجمعات در حاشیه شهر یا میدان شهدا و یا جایی که مردمی مستضعف و رنج دیده دارد نبود و به پارک ملت مشهد که در گذشته هم سابقه این مدل اتفاقات هنجار شکن را داشته منتقل شد.
در اولین روز تجمع در پارک ملت شاهد تخریب اموال عمومی نظیر آتش زدن موتورها و خسارت زدن به ماشین نیروی انتظامی و اموال عمومی بودیم، که با وظیفه شناسی نیروی انتظامی آشوب گران شناسایی و دستگیر شدند.
دیگر افرادی هم که در آنجا حضور داشتند مردم تجمع قبلی نبودند و فقط تعدادی جوان فریب خورده که ذرهای مشکلات اقتصادی را احساس نکرده بودند که آنهم با هیزم به آتش ریختن رسانههای بیگانه و معاند همراه بود به خیابان آمده بودند و مطالبه و درخواست مشخصی در رفتار آنها دیده نمیشد که در نهایت شاهد موج سواری و سوء استفاده از اعتراضات مسالمت آمیز و به حاشیه رفتن مطالبات به حق مردم و مستضعفین بودیم. برخی از مسئولین به دنبال تسویه حساب سیاسی با مشهد بودند
روایت محمدرضا فیروزی-فعال دانشجویی دانشگاه خیام مشهد
مشهد شهری است که پایگاه اصلی نیروهای انقلابی از قدیم تا به امروز بوده است و شهری است که در آن اولین بار در مخالفت با برجام صدای اعتراضات مردمی بلند شد، از این رو اهمیت این شهر برای انقلاب و ضد انقلاب به درستی روشن شده است و جالب است که عمده مردم ولایی این شهر از طبقه متوسط و ضعیف جامعه هستند.
اما در سال گذشته و در پی فشارهای اقتصادی، افزایش قیمتها و غیره باعث افزایش فشار بر روی مردم و قشر ضعیف شد و عدم توجه دولت باعث ایجاد نارضایتی در عموم مردم شد و مردم نیز برای پیگیری مطالبات به حق خود بعد از عدم توجه دولت و مردان سیاست ترجیح دادند تا به خیابان آمده و مطالبات خود را پیگیری کنند.
طبق فراخوان داده شده مردم تجمعی را برای پیگیری مطالبات خود و شنیده شدن مشکلاتشان در میدان شهدای مشهد برگزار کردند؛ اما طبق برنامهای قابل پیش بینی یک عده در جهت انحراف تجمع اقدام کردند و با سر دادن شعارهای ضد امنیت ملی و تفرقه افکنانه باعث ایجاد دودستگی بین مردم شده و تجمع به حق مردم را به انحراف کشیده و باعث جلب توجه رسانههای معاند نظام و لندن نشین شدند، از Bbc تا منوتو و Voa به پای پوشش خبری این اتفاق آمده و با یک جمله کلیدی (#اعتراضات_سراسری) به پوشش این خبر روی آوردند، اما این پایان این اتفاقات نبود و در روزهای بعد هم در بخشهای مختلف شهر و بطور پراکنده این اعتراضات هر چند با تعدادی اندک (زیرا مردم و معترضان اصلی مسیر خود را از این افراد جدا کردند) ادامه دار شد؛ اما دولتمردان و افراد نزدیک به آنان هم کوتاهی کرده و در این اوضاع به تسویه حسابهای سیاسی با این شهر روی آوردند و در مواضعی اعلام کردند: این اعتراضات از طرف جبهه خاصی در مشهد (اشاره به امام جمعه و تولیت آستان قدس) و در جهت تضعیف دولت شکل گرفت، اما از کنترل خارج شد.
حضور سردار نظری، فرمانده سپاه امام رضا (ع) در میدان شهدا و در میان معترضین و گفتگوی بدون واسطه با آنانخاتمهای بود بر موج سازی و موج سواری رسانههای معاند و بعضا داخلی از اعتراضات به حق مردم شد. ترس داشتیم که دانشگاه فردوسی پناهگاه آشوبگران شود/ چند شب تا دیر وقت در دانشگاه حضور داشتیم
روایت مصطفی سلیمانی نسب-فعال دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد هفتم دی ماه ۹۶ بود که خبر اعتراضات مردمی و سپس موج سواری عدهای بر این اعتراضات از طریق شبکههای اجتماعی به گوشمان رسید، گرچه وقوع این رخداد و بروز نارضایتیهای مردم در آن شرایط بد اقتصادی که به خاطر بی تدبیری مسئولین و یا بعضا اغراض سیاسی برخی جریانها وجود داشت تا حدودی قابل پیشبینی بود، اما نقطهای از شهر مشهد که این اعتراضات در آن شکل گرفت و بعد جنس شعارهایی که از بیان مطالبات مردمی به شعارهایی علیه نظام و عملا بیان مسائلی که موضوع و دغدغه روز نبود تغییر یافت، ما را کاملا به این موضوع مشکوک کرد.
ساعاتی بعد متوجه شدیم که برخی شبکههای اجتماعی فیلتر شده است و تنها راه با خبر شدنمان از اعتراضات که دیگر به اغتشاش تبدیل شده بود تماسهای تلفنی و پیامک و البته دوستانی بود که از فیلتر شکن برای اتصال به تلگرام و شبکههای دیگر اجتماعی استفاده میکردند؛ همانطور که پیش بینی میشد در یکی دوروز بعد این تجمعات از میدان شهدا به منطقهای دیگر منتقل شد و خبر درگیری اغتشاشگران و نیروهای امنیتی از بولوار امامت مشهد و اطراف پارک ملت به گوش میرسید که البته نگرانی ما را هم بیشتر کرد چرا که هم کار درگیریها بالا گرفته بود و کار به روشن کردن آتش و حمله به نیروهای پلیس و واژگون کردن خودروی نیروی انتظامی کشیده بود. البته ما ترس آن را داشتیم که دامنه اغتشاشات به دانشگاه کشیده شود و خدای ناکرده محیط دانشگاه تبدیل به پناهگاهی برای آشوبگران شود، البته باید این راهم بگوییم که ازسویی نیز به مردمی که ابتدا دست به اعتراض و تجمع زده بودند نیز حق میدادیم چرا که سیاستهای اقتصادی دولت صدای همه از جمله خود مارا هم در آورده بود و این موضوع در کنار مدیریت غلط اعتراضات و بعضا برخوردهای خشونت بار با معترضین خود به تحریک برخی به پیوستن به آشوب طلبان منجر میشد و آتش فتنه را دامن میزد.
به هر حال اعتراضات از مسیر خود خارج شده بود و میبایست جلوی آنرا گرفت، به دلیل آنکه در همان روز اول از تشکلهای انقلابی دانشگاه خواسته شده بود که با حضور خود در دانشگاه برقراری نظم و رصد دانشگاه در جهت شناسایی افرادی که ممکن بود دست به آشوب و تشنج بزنند دوسه شبی را تا دیروقت در دانشگاه به سر بردیم که خوشبختانه این اقدامات از سوی دانشجویان و همکاری با نهادهای امنیتی و حراست دانشگاه فردوسی و برخورد محترمانه و دور از تنش با کسانی که تمایل به ابراز نارضایتی داشتند و یا تحریک به آشوب و اغتشاش شده بودند و همچنین رصد شرایط و تحرکات مانع از آن شد که در دانشگاه فردوسی اتفاق ناخوشایندی رخ دهد جز در چند مورد جزئی که شعاردادن تعداد محدودی از دانشجویان خوابگاهی بود که آن هم کوتاه بود و تا جایی که اطلاع دارم پس از راهپیمایی مردم در ۹ دی تقریبا اتفاق خاصی در سطح شهر مشهد رخ نداد مگر چند تجمع کوچک و کوتاه مدت که البته وضع در برخی نقاط کشور به گونهای دیگر بود و ناآرامیها تا یک هفتهای ادامه داشت. فرصت طلبان مطالبات به حق مردم را زیر دست وپای خود له کردند
روایت امیررضا حضرتی-فعال دانشجویی دانشگاه فرهنگیان مشهد صبح ۷ دی ۹۶ بود که کلیپی به سرعت در فضای مجازی دست به دست میشد، ماجرا از این قرار بود که عدهای از مردم مشهد که به اوضاع اقتصادی معترض بودند در میدان اصلی شهر (میدان شهدا) جمع شده بودند و علیه دولت و سیاستهای اقتصادی آن شعار میدادند، در ابتدا همه این کار را باتوجه به عملکرد دولت طبیعی میدانستند و شاید هیچ کس اتفاقات چند روز بعد کشور را حتی تصور نمیکرد.
ساعتی نگذشته بود که از آن جمع فیلمهای جدیدی خارج میشد که در آن مردم به ظاهر شعارهای دیگری میدادند، شعارهایی که هیچ ربطی به اوضاع اقتصادی کشور نداشت، کافی بود به میدان شهدا بروی تا ببینی چه کسانی دارند شعار میدهند. عدهای فرصت طلب با استفاده از ابزار رسانه این شعارهای هنجار شکن خود را منتشر کردند، اما انگار در این کشور رسم نیست که به محتویات فضای مجازی شک کرد و باید آن را بدون تحقیق پذیرفت!
طولی نکشید کار به دیگر شهرهای استان نیز رسید و در طول کمتر از یک روز دیگر شهرهای کشور نیز درگیر این جریان شدند، شروع جریان از مشهد دست دولت مردان را بازگذاشت که به این اعتراضات نسبت حزبی وسیاسی بزنند، انگار که کشور هیچ مشکل اقتصادی ندارد و حزب سیاسی مخالف آنها عامل این جریان بوده، اما آنها خود بهتر میدانند که با اقتصاد کشور چه کرده اند ومردم حق داشته اند که از مسئولین اجرایی کشور ناراضی باشند.
بعد از زمان کوتاهی شکل اعتراضات تغییر کرد و کار به درگیری با نیروی انتظامی، آتش زدن وله کردن اموال عمومی و بی احترامی به پرچم مقدس کشورمان رسید، البته آنها صرفا اموال عمومی را له نمی کردند؛ بلکه مطالبات به حق مردم از مسئولین اجرایی کشورشان را نیزدر زیر دست وپای خود له میکردند؛ گناهی که جواب گویی آن در دادگاه عدل الهی به شدت سخت خواهد بود. قطعا بازخوانی تاریخ میتواند باعث بالا رفتن تجربه تاریخی ملت و مسئولان شود، امیدواریم که مسئولان کشور قدر مردم بصیر انقلاب اسلامی را بدانند و در عرصه خدمت به مردم کم نگذارند...
منبع: خبرگزاری دانشجو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۱۳۷۷۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنجال شعرخوانی علم الهدی درباره منیژه از تریبون نماز جمعه /مشاوران شما بیت هایی بهتر از شاهنامه را می توانستند پیدا کنند
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه اصلاح طلب هم میهن در گزارشی با عنوان «نگر تا نباشی به جز دادگر» نوشت؛
چند سال پیش که شهرداری مشهد ذوقی به خرج داده بود و تصویرهایی از شاهنامه در و دیوار شهر را آراسته بودند، دستور به زدودن این تصویرها داده شد، گویی که بین این تصویرها و آنچه مشهد به آن شهره است، تقابلی وجود دارد. چندین دهه به دلیل همین تصور، توسعه و رسیدگی به آرامگاه فردوسی که یکی از بزرگترین شاعران و حکیمان ایران است، متوقف بود تا اینکه از مقامات بالاتر حکم به آبادانی آرامگاه فردوسی داده شد.
مقامات استانی و از جمله امام جمعه شال و کلاه کردند و به آرامگاه فردوسی رفتند. اگر اسم این مقامات و فردوسی را کنار هم در موتورهای جستوجوگر بنویسید و نتایج را هر چه بالا و پایین کنید، همان چند عکس را خواهید دید. با چنین پیشینهای است که سخنان آیتالله علمالهدی و استنادش به شاهنامه برای دفاع از اجبار در پوشش با واکنشهای بسیاری روبهرو شده است.
علمالهدی گفته است: مسئله حجاب نیز یکی از همین هویتهای دینی و ملی است. اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید. او همچنین بهعنوان نمونه بیتی از شاهنامه خوانده است که منیژه خطاب به بیژه گفته است: منیژه منم دخت افراسیاب/برهنه ندیده تنم آفتاب
این سخن که زنان ایرانی براساس آنچه به ما رسیده، پوششی برای موی سر داشتهاند یا چیزی شبیه چادر حتی، نادرست نیست. حتی این سخن که در شاهنامهی فردوسی پاکدامنی و شرم از ویژگیهای مثبت زنان و البته مردان شمرده میشود، هم بیراه نیست، هرچند تعریف پاکدامنی در نگاه حکیم توس و امام جمعه مشهد متفاوت است، اما بیتی که آقای علمالهدی به آن ارجاع داده، ربطی به زنان ایران ندارد. افراسیاب شاه توران است و منیژه دختری تورانی است نه ایرانی. این به خودی خود ایرادی در استدلال امام جمعه به حساب نمیآید و میتواند بگوید که حکیم خصلت نیکو را حتی در دشمن ستوده است. ماجرا از اینجا جالب میشود که بدانیم این بیت را منیژه کی خوانده است و اصلاً ارتباطی به پوشش سر دارد یا نه؟
منیژه دلبستهی بیژن شاهزادهی ایرانی میشود و -به زبان امروزی- او را چیزخور کرده بیهوش به شبستان خود میآورد و همهی این اتفاقات بدون اجازهی والدین و بدون پیمان زناشویی -که از قضا در ایران باستان هم مرسوم بوده- رخ میدهد. بیژن در قصر او به هوش میآید و باقی قضایا و منیژه در چنین لحظات احساسی دربارهی اهمیت چیزی که به بیژن عرضه میکند این بیت را به زبان میآورد که تا به حال چنین بوده، اما بعدش را میتوان در شاهنامه خواند.
البته اگر مشاوران امام جمعه با شاهنامه به از این بودند که هستند، بیتهایی میتوانستند پیدا کنند که به کارشان بیاید، مثلاً آنجا که شیرین میگوید:
به سه چیز باشد زنان را بهی/ که باشند زیبای گاه مهی/ یکی آنک با شرم و با خواسته است/ که جفتش بدو خانه آراسته است/ دگر آن که فرخ پسر زاید او/ ز شوی خجسته بیافزاید او/ سه دیگر که بالا و رویش بود/ به پوشیدگی نیز مویش بود
این ابیات به روشنی از پوشیدگی موها میگوید، درحالیکه در بیت استنادی امامجمعهی مشهد، تفاوت برهنگی و نداشتن پوشش سرنادیده گرفته است. این مغالطه در سخنان بسیاری دیگر از مقامات هم دیده میشود. نداشتن پوشش سر با برهنگی هممعنا نیست. با این حال همچنان که در بیت انتخابی امام جمعه مشهد و این ابیات میبینیم هیچکدام توصیهی فردوسی نیست و سخنان شخصیتهای شاهنامه است. شاهنامه مثل هر متن کهن ادبی در کنار ارزشهای ادبی و زیباشناختی و روایی خود، مجموعهای از ارزشهای اخلاقی و اجتماعی زمانهی خود را منتقل میکند که به دنیایی دیگر تعلق دارند، چنانکه در همین بیتهای بالا پسرزا بودن جزو ارزشهایی شمرده شده است.
در شاهنامه زنان برجستهای نقشآفرینی کردهاند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمیتوانند باشند. برخی از زنان برجستهی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نماندهاند و از جملهی آنان تهمینه است مادر سهراب که در شاهنامه زنی ستوده است و تنها یک شب همخواب رستم بوده است. رودابه مادر رستم نیز در راه دادن زال به قصرش از موی خویش کمندی بافته و انداخته و بعد هم که ماجرا در شاهنامه روشن است.
در این میان داستان گردآفرید اگرچه متفاوت است، اما در کنشگری از روابط خصوصی پیشتر رفته و اگر روی و موی پوشیده به این خاطر است که شناخته نشود و آنجا که روی و موی گشاده به قصد فریب دشمن است:
رها شد ز بند زره موی اوی/ در افشان چو خورشید شد روی اوی/ بدانست سهراب کو دختر است/ سر و موی او از در و افسر است
درست است که فکر میکنم شاهنامه ارزشهای جهانی دیگر را منتقل میکند و چنین استناداتی به آن راه به جایی نمیبرد، اما به نظرم از قضا در شاهنامه برای صاحبان مقام و قدرت توصیههایی شایستهتر میتوان یافت، مضمونهایی که بارها تکرار شده است. یکی از این مضمونها دادگری است. دادگر در شاهنامه همصفت خداوند است که جای نام نشسته است و هم وظیفهی صاحب قدرت. فردوسی میگوید، پادشاهی که دادگر باشد، نیازی به فریادرس ندارد: کجا پادشا دادگر بود و بس/ نیازش نیاید به فریادرس
2727
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902919